خاستگاه حقوق شهروندی و تحولات آن
شهروند که از واژه لاتین Civic گرفته شده نخست در یونان و سپس در رم باستان و همان زمانی که مفهوم شهر شناخته شد پدیدار گشت از نظر تاریخی شهروند عضو یک دولت شهر است که از حق رأی بهره مند است و در تصمیمات مهم اجتماعی و چیزی که امروز سیاست نامیده میشود مشارکت میکند. بنابر عقیده ارسطو سه جنبه تعیین کننده شهروندی عبارتند از:
آزادی
سود همگانی
برابری
نظریه شهروندی در دولت – شهر آتن
بازاندیشی نظریه شهروندی در دولت – شهر آتن را میتوان در نظریه سیاسی ارسطو – که حقیقتاً اولین صورت بندی نظری از مفهوم و پدیده شهروندی را ارائه داده است . ملاحظه کرد. اگرچه ارسطو کاملاً چنین صورت بندی را به صورتی مرتب ارائه نداده است منتهی میتوان از میان اثر برجسته سیاسی او یعنی کتاب سیاست نظریه شهروندی حقوق شهری و شهرسازی ارسطویی را در قالب چند گزاره کلیدی مرتب نمود.
انسان به حکم طبیعت موجودی سیاسی – اجتماعی (Homopoliticus) است که برای زندگی در اجتماع سیاسی آفریده شده است لذا کسی که فارغ از این باشد یا موجودیاست فراتر از انسان (خدا) و یا فروتر از آن (حیوان) دولت – شهر طبعاً مقدم بر فرد است چون افراد نمیتوانند به تنهایی نیازهایشان را برآورده کند لذا ناگزیرند به دولت – شهر یا اجتماع سیاسی بپیوندند؛ بنابراین همه باید عضو دولت – شهر باشند. شهروندان را میتوان به دریانوردانی قیاس کرد که شریک اجتماعی هم هستند (یعنی یکی پاروزن است یکی دیده بان و دیگری نگه دار سکان است و همگی هدف مشترکی دارند و آن تأمین سعادت و ایمنی کشتی است؛ بنابراین هر قدر هم که وظایف شهروندی متفاوت از هم باشد باز هم هدف آنان تأمین سعادت و ایمنی اجتماع سیاسی است.
فرض این است که هر کدام از افراد باید وظایفشان را به عنوان شهروند خوب انجام دهند؛ بنابراین فضیلت شهروند خوب این است که بر هر دو فن فرمانروایی و فرمانبری توانا باشد و از عهده این کار به خوبی برآید.
شهروند، یک مفهوم حقوقی، سیاسی و فلسفی
شهروند، یک مفهوم حقوقی، سیاسی و فلسفی است که بتدریج متحول شده است. نویسندگان قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران این واژه را به کار نبردند. سیاستمداران از دو دهه گذشته آن را رواج دادند. اهمیت حقوقی شهرونده با تصویب قانون احترام به آزادیهای مشروع و حفظ حقوق شهروندی مصوب ۱۳۸۳/۲/۱۵ آشکار می شود محتوای این قانون با بخشی از قانون اساسی در رابطه با حقوق ملت یکسان و تکرار آن در قالبی دیگر است. و اضعان قانون آئین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۳ کوشیده اند.جایگاه شهروند و حقوق شهروندی را ارتقاء دهند.
مسئولیت شهروند در قبال جامعه
شهروند در مقابل جامعه مسؤول است؛ او باید قوانین را رعایت کند مالیات بپردازد. در دفاع از کشورش به هنگام نزاع شرکت کند حرمت همنوعان خود را حفظ کند، در صورت بروز خطر کمک کند در دادگاه شهادت دهد و از محدودیتهای اجتماعی ومقررات شهروندی آگاه شود. در طول انقلاب فرانسه اصطلاح «شهروند» در مقابل واژه «رعیت بکار گرفته می شد. در دوره فئودالیته حقوق رعايا و مالکان برابر نبود اعلامیه حقوق بشر و شهروند فرانسه مصوب ۱۷۸۹ حامل این پیام مهم بود که حقوق بشر نباید از حقوق سیاسی جدا شود؛ هر کس انسان است بالقوه شهروند هم هست و مفهوم نوین شهروندی یک فرایند آزاد سازی اقلیتها در معنای سیاسی از جمله زنان و کسانی است که از حقوق تنزل یافته انسانی برخوردار بودند.
شهروند کیست؟
در دانشنامه سیاسی شهروند فردی است در رابطه با یک دولت که از سویی برخوردار از حقوق سیاسی و مدنی است و از سوی دیگر در برابر دولت تکلیفهایی به عهده دارد. این رابطه را شهروندی گویند چگونگی رابطه شهروندی حقوق فرد و تکالیف او در برابر دولت را قانون اساسی و قوانین مدنی کشور معین میکند شهروندی در عین حال منزلتی است برای فرد در ارتباط با یک دولت که از نظر حقوق بین الملل نیز محترم شمرده میشود. مفهوم شهروندی همراه با مفهوم فردیت و حقوق فرد در اروپا پدید آمده است. و اساساً کسی شهروند شمرده میشود که تنها فرمانبردار دولت نباشد بلکه از حقوق فطری و طبیعی نیز برخوردار باشد. و دولت این حقوق را رعایت و از آنهاحمایت کند.
اگر چه ملیت را اغلب به معنای شهروندی به کار می برند ولی ملیت معنایی وسیعتر از شهروندی دارد. ملیت نیز به معنای رابطه داشتن با یک دولت است اما نه به معنای داشتن حقوق سیاسی در داخل بلکه به معنای برخورداری از مزیت حمایت دولت در خارج از کشور ملیت همچنین به معنای رابطه اشخاص حقوقی (شرکتها) و برخی داراییها (کشتیها، هواپیماها با یک دولت است. اینها نیز ملیت دارند اما شهروند نیستند. شهروندی خاص افراد انسانی است. شهروندی را با اقامت دایمی و شهروند را با مقیم نباید اشتباه کرد. کسی چه بسا شهروند کشوری می باشد بی آن که در آن کشور اقامت داشته باشد یا مقیم کشوری باشد بی آن که شهروند آن باشد. شهروندی ابعاد مختلفی دارد که برخی از متفکران مغرب زمین آنرا به سه بعد تجزیه کرده اند بعد مدنی بعد سیاسی و بعد اجتماعی بعد مدنی شهروندی عبارت از حقوق ضروری برای آزادیهای فردی از آزادی بیان و مذهب و اندیشه و سایر آزادیهای فردی گرفته تا حق انعقاد قراردادهای معتبر بعد سیاسی شهروندی عبارت از حق مشارکت شهروندان در اعمال قدرت سیاسی خواه در نقش عضو مجموعه ای که قدرت سیاسی به آن تفویض شده و خواه در نقش رأی دهنده ای که اعضای چنین گروهی را بر می گزیند. بعد اجتماعی شهروندی نیز دامنه گسترده ای از حق حداقلی از رفاه و تأمین اجتماعی برای شهروندان تا حق سهیم شدن در میراث اجتماعی و حق گذران زندگی بر وفق معیارهای مرسوم جامعه و خلاصه تامین حداقلهای آموزش و بهداشت و رفاه اقتصادی را شامل میشود.
تابعیت و شهروندی
شهروندی و تابعیت دو مفهوم سیاسی و حقوقی نزدیک هستند. تابعیت رابطه سیاسی حقوقی و معنوی است که شخص را به دولت معینی وابسته می سازد. کشور محل تولد (سیستم خاک) و نسب (سیستم) (خون) دو عامل قهری ایجاد تابعیت هستند. زوجیت و کسب تابعیت ارادی از جمله عوامل دیگری هستند که فرد را تبعه کشور معینی می سازند. قانون مدنی ایران طی مواد ۹۷۶ تا ۹۹۱ مقررات مربوط به تحمیل تابعیت و تحصیل آن را بیان داشته است. اشخاصی که تابعیت ایرانی را تحصیل می کنند. از کلیه حقوقی که برای ایرانیان مقرر است بهره مند میشوند